شعرهای عاشقانه

شعر عاشقانه،متن عاشقانه،جملات عاشقانه،اس ام اس عاشقانه

شعرهای عاشقانه

شعر عاشقانه،متن عاشقانه،جملات عاشقانه،اس ام اس عاشقانه

روزگار...


http://s5.picofile.com/file/8146509400/DSC00065.jpg


روزگار اما وفا با ما نداشت طاقت خوشبختی ما را نداشت

پیش پای عشق ما سنگی گذاشت بی گمان از مرگ ما پروا نداشت

آخر این قصه هجران بود و بس حسرت و رنج فراوان بود و بس

یار ما را از جدایی غم نبود در غمش مجنون عاشق کم نبود

بر سر پیمان خود محکم نبود سهم من از عشق جز ماتم نبود

با من دیوانه پیمان ساده بست ساده هم آن عهد و پیمان را شکست..

بی خبر پیمان یاری را گسست این خبر ناگاه پشتم را شکست

آن کبوتر عاقبت از بند رفت رفت و با دلداری دیگر عهد بست

با که گویم او که هم خون من است خسم جان و تشنه خون من است

بخت بد بین وصل او قسمت نشد این گدا مشمول اون رحمت نشد

آن طلا حاصل به این قیمت نشد عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست

با چنین تقدیر بد تدبیر نیست از غمش با دود و دم هم دم شدم

باده نوش غصه او من شدم مست و مخمور و خراب از غم شدم

زره زره آب گشتم

کم شدم.....

آخر آتش زد دل دیوانه را ......

آخر آتش زد دل دیوانه را

سوخت بی پروا پر پروانه را

عشق من .....

عشق من از من گذشتی خوش گذر بعد از این حتی تو اسمم را نبر

خاطراتم را تو بیرون کن زه سر دیشب از کف رفت فردا را نگر

آخر این یک بار از من بشنو پند بر منو بر روزگارم دل نبند

عاشقی را دیر فهمیدی چه سود ..... عشق دیرین گسسته تار و پود

گر چه آب رفته باز اید به رود ماهی بیچاره اما مرده بود...

بعد از این هم آشیانت هر کس است .... بعد از این هم آشیانت هرکس است

باش با او یاد تو ما را بس است

نظرات 8 + ارسال نظر
maryam جمعه 2 آبان 1393 ساعت 14:18 http://www.delbarenaz2.blogfa.com

ﻭقتـے ﻛــــــــﻪ ﺑـــــﻪ ﺟــــــــﺎے
" ﺑــﻤــــــــــﺎﻥ "
ﻣـــــﻴـﮕﻮﻳـــــــے
"ﻫـــﺮ ﻃــﻮﺭ ﺭﺍﺣـــتـے "
ﺑـــــــــــــﻮے
ﺧــــــــﻴﺎﻧــــــﺖ
ﻣــــــــــﻴﺪﻫـــــے ...

↺لعنتــــــــــــــــــی...!!!!??
عوضییییییییی آپم بیا

maryam سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 00:29 http://www.delbarenaz2.blogfa.com

دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه ی زر؟
راز این حلقه که انگشت مرا اینچنین تنگ گرفته است به بر؟
راز این حلقه که در چهره ی او این همه تابش و رخشندگی است؟
مرد حیران شد و گفت:حلقه ی خوشبختی ست ،حلقه ی زندگی است
همه گفتند مبارک باشد!!!
دخترک گفت دریغا که مرا باز در معنی آن شک باشد
سالها رفت و زنی افسرده نظر کرد به آن حلقه ی زر!
دید در نقش فروزنده ی او ،روزهایی که به امید وفای شوهر،به هدر رفت ،هدر!
زن پریشان شد و نالید که در چهره ی او،باز هم تابش و رخشندگی است ؟
وای! ،وای که در چهره ی آن باز هم تابش و رخشندگی است
""حلقه ی بردگی و بندگی است""

maryam یکشنبه 27 مهر 1393 ساعت 16:16 http://www.delbarenaz2.blogfa.com

لعنتی . . .
من خاطرت را میخواستم . . .
نه خاطره ات را . . .

سمانه یکشنبه 27 مهر 1393 ساعت 08:40

آنکه می رود نمی فهمد ولی آنکه بدرقه میکند خوب میداند که کاسه آب معجزه نمی کند....!!

maryam شنبه 26 مهر 1393 ساعت 21:23 http://www.delbarenaz2.blogfa.com

صبر کن سهراب...
گفته بودی قایقی خواهم ساخت....
قایقت جادارد؟
من هم از اهل زمین دلگیرم ...

بیزار میشوم از خودم وقتی که تو ناراحتی و من نمی توانم آرامت کنم...

مجتبی شنبه 26 مهر 1393 ساعت 12:38 http://gowithwith.blogsky.com

وب قشنگی داری به وب منم سر بزن..

azim شنبه 26 مهر 1393 ساعت 11:49 http://www.harftoharf.ir

سلام
وبلاگ بسیار قشنگی داری خیلی استفاده کردم. منم یه سایت باحال دارم خوشحال میشم بیای بهش یه سر بزنی و عضو بشی. اینم آدرسشه:
www.harftoharf.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد